۱۳۹۲ بهمن ۱۱, جمعه

مصاحبه با گل احمد شیفته

من یک سال پیش از گشایش رسمی رادیو افغانستان، در تشکیل یک گروه از شاگردان خورد سال مکاتب برای تهیۀ ترانه ها به استدیوی رادیو که در آن زمان در باغ عمومی واقع بود، رفتم. در آن جا استاد غلام حسین و استاد برشنا این گروه را رهبری می کردند.

همچنان وقتی نخستین کورس موسیقی در چوکات رادیو برگزار شد من هم از جملۀ کسانی بودم که این کورس را برای مدت سه سال دنبال کردم. در این کورس موسیقی کلاسیک هندی، سیستم نوت موسیقی اروپایی، تاریخ و اساسات میتودیک موسیقی و موسیقی اصیل افغانی تدریس می شد. این کور س در قسمت عملی به دو رشته ای ساز و آواز دسته بندی شده بود که در بخش ساز، آلاتی از قبیل طبله، دلربا و ستار به شاگردان تدریس می شد.
در خلال مدت آموزش من دومین آوازخوان آماتور بودم که حاضر شدم از عقب میکروفون صدائی بلند کنم. این در حالی که اطرافیانم این عملم را یک کار بسیار ناشایسته دانسته و ملامتم می ساختند.
گل احمد شیفته آواز خوان رادیو افغانستان ضمن ارائه مطالب بالا به جواب سوال دیگری در بارۀ تعداد آهنگ هایش و روش و سبک آواز خوانی اش گفت: چون در آن زمان آهنگ ها ثبت نمی شد بلکه مستقیماَ نشر می گردید و وسایل ثبت هم هنوز به دسترس رادیو نبود و اگر هم بود برای ثبت ساز و آواز نبود، بنابر آن تعداد پارچه های را که سروده ام را به خاطر ندارم. اما نخستین آهنگ فلکوریک ام سرودی بود بنام (دختر شغنان) که روی ریکارد ثبت شده و سرودی بود که به سبک غربی اجرا گردیده بود همان آهنگ (له پلوما La paloma) بود. [له پلوما یک و نیم قرن قبل از امروز توسط آهنگساز اسپانوی ساخته شده و بعداَ به زبان های مختلف توسط آواز خوان های زیادی به زبان های مختلف اجرا گردیده است] در آن وقت خواندن آهنگ به سبک اروپایی در افغانستان اصلاَ معمول نبود. ولی با آن هم پارچۀ (له پلو ما) که توسط یک دستۀ آرکستر ٢٧ نفری نواخته شده بود شهرت یافت و نزد اکثریتی مردم پذیرفته شد.
شیفته در بارۀ سروده های تازه اش گفت : در نیمۀ دوم سال ١٣٥٢ فرصتی دست داد که باز هم از طریق آمریت موسیقی به رادیو افغانستان آمدم و شش پارچه نو را ثبت کردم که گاهگاهی به خصوص از طریق پروگرام دوازده تا یک بعد از چاشت پخش می شود.
از گل احمد شیفته پرسیدم با کی ها شروع به سرودن ترانه ها کرده و در آن وقت استقبال مردم چگونه بود؟ 
در جواب گفت : باید بگویم که کریم شوقی در آن وقت شهرت زیادی نصیبش شده بود. پسان ها نسیم و چندی بعد زلاند، خیال، ناشناس و گاهی هم ضیا قاریزاده و عدۀ زیادی از آواز خوان های آماتور یکی پی دیگری هنرمندان رادیو را تشکیل می دادند. کسانی که برای آماتور ها آهنگ می ساختند عبارت بودند از استاد برشنا، استاد غلام حسین، استاد نبی گل و استاد یعقوب قاسمی. دیگران هم هر کدام برای خود چیزی می ساختند و می خواندند. در این میان نشرات رادیو تازه گی داشت و مردم با علاقه زیاد این پدیدۀ جدید را با آغوش گرم می پذیرفتند.
از گل احمد شیفته پرسیدم آیا به غیر از رادیو در کنسرت های داخلی و خارجی شرکت کرده است؟
در جواب گفت : بجز رادیو در کنسرت های داخلی و خارجی اشتراک نه کرده ام. زیرا در آن زمان کنسرت های خارجی وجود نه داشت و در کنسرت های داخلی هم به آواز خوان های حرفوی موقع داده می شد و آماتور ها را در آن راهی نبود.
وی به جواب این سوال که سیر انکشاف موسیقی در کشور را چگونه ارزیابی می کند و برای بهبود دنیای آوازخوانی و موسیقی چه باید کرد؟ گفت : مسلم است که هنر در پهلوی هر مدنیت و فرهنگ سیر متوازن با سایر انکشافات داشته و اصلآ خلای هنری را به جز هنر چیزی دیگری پُر کرده نمی تواند. هنر موسیقی هم از خواسته ها طبیعی انسان است و رشد و انکشاف آن وابسته به ذوق، تشویق، استعدا، پی گیریی، مساعدت اقتصادی، وسایل لازم و موجودیت کانون های هنری است. به طور عموم دیده می شود که پدیدۀ هنر موسیقی در هر دهکده و حتی در میان هر خانواده اکنون راه خود را باز کرده و گویا محفلی نیست که آوازی در آن نباشد و استعداد ها به این ترتیب یکی پی دیگری از هر گوشه و کنار سر بیرون می کنند. اما این استعداد ها باید تربیه شوند و انکشاف کنند. اکنون در کشور ما با افتتاح مکتب موسیقی معارف که دو سال است به وجود آمده قدمی به سوی انکشاف عملی عنصر موسیقی نهاده شده که ممکن است قدم های بعدی آن صبغۀ اکادمیک داشته باشد. فرآموش نه باید کرد که موسیقی شرقی و موسیقی اصیل افغانی باید دوشادوش موزیک غربی انکشاف یابد و آهنگ های روستایی و فلکوریک ما ثبت و نشر گردد تا از بین نرود.
گل احمد شیفته در این تازگی بیشتر خود را مشغول نوشتن داستان ها و درام های رادیویی ساخته که تا به حال هفده داستان و درام او به نشر رسیده  و کتابی را به نام (سال های مجادله) نیز ترجمه نموده و به دسترس موسسۀ چاپ بیهقی گذاشته است.
از او پرسیدم به کدام آلات موسیقی دسترسی دارد و از اشعار کدام شاعر خوشش می آید؟ در جواب گفت : متاسفانه به صورت کامل و آنچه نواختن به اساس اصل موسیقی است به هیچ آلۀ موسیقی دسترسی ندارم و چیزی که می نوازم قابل تعریف نیست. از اشعار بیدل و محمود فارانی و از شعرای آلمانی اشعار گویته را دوست دارم.
از شیفته پرسیدم توصیه شما به جوانان آوازخوان تازه کار چیست؟
گفت : نوآوری، انکشاف، فراگرفتن دانش موسیقی، حفظ اصالت شیوه های افغانی و تقلید نه کردن را باید جوانان آوازخوان ما در نظر داشته باشند.
نظرش را در بارۀ امتزاج موسیقی شرق و غرب پرسیدم. در جواب گفت : موسیقی شرقی و غربی هر یک برای خودش اسلوب جدا گانه دارد. امتزاج به معنی وسیع کلمه در این دو اسلوب کاریست نادرست. اما مماس ساختن موسیقی غربی با شرقی دل پذیر است.
روزنامۀ انیس پنجم سرطان ١٣٥٤ 
این هنرمند به تاریخ بیست و هفتم می سال ٢٠٠٩ در کانادا 
چشم از جهان پوشید. روحش شاد باد.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر