نوشتۀ ابراهیم صفا
بحش اول
ماۀ مبارک رمضان یک ماۀ با قدر و احترام است. زیرا لیلة القدر یا شب قدر در
یکی از شب های این ماه قرار دارد و قرآن کریم نیز در همان شب از لوح محفوظ نزول
فرموده و همچنان از احادیث صحیح به ثبوت پیوسته که در این ماه اجر هر عملِ خیر
برابر است با اجری اعمال فرض و ثواب هر فریضه برابر است با هفتاد فریضه در ایام
غیر از این ماه.
از اینرو در تمام ممالک اسلامی ورود این ماه مسلماَ تجلیل میگردد. اما در وطن
ما تا جاییکه از صحایف صدور گذشتگان گاهگاه دریافت شده فقط از دورۀ اقتدار سدوزی ها
بوده که یک یا دو روز قبل از ورود ماۀ رمضان، افرادی برای دیدن ماه معین می شدند
که از مقامات بلند در هر قریه تلاش به دیدن ماه کنند. وقتی که آسمان صاف می بود جم
غفیر و زمانی که ابر آلود می بود دو نفری که ماه را دیده بودند به محکمۀ قضا رفته
و ادای شهادت می کردند. به این ترتیب با فیر توپ های شادیانه ورود مسعود این ماه
اعلام می شد. در آن زمان در هر کنج و کنار شهر جا های مشخص و معینی وجود داشت که
در آنجا نقاره ها [طبل ها] موجود بوده و نقاره چی ها وقت شام یا افطار را بعد از
اجازۀ افرادی که برای معاینۀ ماه تعین شده بودند به واسطۀ نواختن نقاره به مردم
آگاهی می دادند. همچنان یک و نیم ساعت قبل از طلوع صبح به واسطۀ نقاره مردم را از
خواب بیدار می کردند تا تهیۀ خورد و نوش کنند و طلوع صبح را هم با نواختن نقاره
اعلام می کردند.
از شروع این ماه در شهر کابل به سه، چهار مسجد و در ولایات بزرگ چون قندهار،
هرات و مزار در دو یا سه مسجد در نماز های تراویح و ختم های قرآن مجید در ٢١ شب یا
هم ١٥ شب صورت می گرفت و این شیوه تا عصر امیر شیرعلی خان همچنان ادامه داشت.
بعداَ در عصر شیرعلی خان یک نقاره خانه بزرگ در محلی که در یک طرف آن بالاحصار و
طرف دیگرش کوۀ بالا برج و راه رفتن به طرف شهدای صالحین قرار دارد و سابق موسوم به
دروازۀ خونی بود و یک نقاره خانۀ بزرگ دیگر در قلعۀ هزاره های چنداول که حالا سرک
جادۀ میوند از بین آن کشیده شده است، وجود داشت. این نقاره ها به همه شهریان، که
البته در آن وقت شهر هم با این وسعت امروزی نبود، اعلام اوقات را نموده میتوانست.
ختم های قرآن مجید نیز طوری که معمول بود جریان داشت مگر در این عصر یک نفر
حافظ قرآن بنام غلام محی الدین از هند آمده نسبت حفاظی که در کشور بود سریع خوان و
در تجوید هم لایق تر بود. بعداَ با امامت قاری مذکور شخص امیر و درباریان در یازده
شب ختم قرآن کریم را انجام دادند. بعد از ورود این قاری بود که قاری های وطن نیز
به سرعت خوانی مشق نمودند. در این زمان از شب بیست و هفتم در مسجد ارگ شاهی آن
زمان که بالاحصار گفته می شد تجلیل فوق العاده صورت میگرفت. در آن شب هر قدر حفاظ
که بود همه مدعو می شدند و حفاظ و غیر حفاظ هر وقت شب هفتم که می بود ختم قرآن
کریم را انجام می داند. به حفاظ خلعت ها و بخشش های نقدی داده میشد و به باقی
مشمولین فی نفر یک چارک شیرینی بسیار اعلی می دادند.
در زمان امیر حبیب الله نیز ورود ماۀ مبارک رمضان به فیر توپ اعلام و تجلیل می
شد و باقی جریانات نیز احترام کارانه صورت گرفته، در این زمان ختم های قرآن کریم و
نماز های تروایح بیشتر گردید. زیرا در این وقت یک شخص عالم، مجاهد و حافظ جیدی به
نام میرواعظ و اولادش که همه حفاظ بودند و پیوندی به خاندان شاهی هم داشت وارد
کشور شد. خانم امیر حبیب الله مشهور به (بوبو جان) موسومه حلیمه که در اوآخر عمر
به ادای حج نیز توفیق یافته بود دختر میر عتیق الله نوادۀ میر واعظ موصوف بود. غیر
از اینها حفاظ زیاد و جید دیگری نیز در کشور موجود بودند. در این هنگام اقلاَ در
ده مسجد شهر کابل نماز های تروایح و ختم های قرآن کریم ٢١ شبه، ١٥ شبه و ١٠ شبه
صورت می گرفت.
اما در عصر حبیب الله این تجیلات برتری یافت. طوری که در هنگام ورود ماۀ رمضان
٢١ توپ فیر صورت می گرفت و همچنان برای شناختن اوقات افطار و سحر یک دسته علما
مقرر بودند که اعلام شام و صبح را بعد از ملاحظۀ علامات معینه شرعی در افق و شفق
انجام داده و به توپچی ها دستور فیر توپ را می دادند. در این هنگام یک توپ شام و
یک توپ در سحر فیر می شد و همچنان یک و نیم ساعت قبل از توپ نقاره ها که بزرگترین
آنها نقاره خانۀ کوتوالی بود که حال آن محل را تعمیر مجلل وزارت مالیه اشغال کرده،
نواخته می شد. در این هنگام از یک طرف تعداد نقاره ها و نقاره چی ها زیاد بود و از
طرف دیگر هم شهر کابل با این وسعت امروزی نبود به این دلیل به آواز این نقاره ها
همه مردم از خواب بیدار شده تهیه و طبخ خورد نوش سحری را می کردند. ناگفته نماند
که در سابق مردم کابل زیادتر از طرف سحر دیگ بار کرده و برنج صرف می نمودند.
در هنگام که ماۀ مبارک رمضان در فصل بهار تصادف می کرد یگان مقامات کوچکی که
بعد نماز خفتن مردم در آن اجتماع می کردند و به قطعه بازی، شطرنج، قصه خوانی و یا
محض صبحت های تفریحی بسر می بردند، عرض وجود نمود. گردش که در غیر ماۀ مبارک رمضان
بدون نام شب امکان نداشت، در این ماه مشروط به داشتن چراغ اریکین یا لعل تین آزاد
بود. بناَ بعضی رفقا در این مقامات دیدن و مصاحبه داشتند تا رفته رفته در سال های
اخیر زعامت امیر حیبب الله اولین هوتل از طرف عم من میرزا محمد یوسف مرحوم در وطن
روی کار آمد که محل آن چتۀ دوم، نزدیک حمام، انجا که بازار میدان خربوزه فروشی و
گذر علی مراد خان می براید، بود. عمارت هوتل مذکور به همان سبک سابق ساخته شده
دارای اطاق های متعدد و ترتیبات لازمه از قبیل میز و چوکی و پیشخدمت ها وغیره بود
که در ایام غیر رمضان نیز بسیار مردم از طرف روز و بعضی از طرف شب در آنجا صرف
طعام می کردند و یا هم غذا را با خود به خانه می بردند. در رمضان شریف صحن، بام،
دهلیز و اطاق های این هوتل پس از نماز خفتن از نفر مملو می شد. خلیفه غلام حسین
مرحوم اکثر شب ها و در برخی شب ها بچه راجه و عبدالشکور در اینجا آواز می خواندند.
مردم از ساز و آواز آنها و صحبت با همدیگر و صرف چای و شیرینی و کلچه و شربت و
شیریخ حظ برده، دوستان و عزیزان یکدیگر را
برای صرف شام و افطاری دعوت ها می دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر