فیلنامه
نوشتۀ حبیب زاده
نقش فیل مخصوصاَ در
تاریخ جنگ خیلی مهم بوده و در گذشته لشکرکشی های عمده با زور و هیبت فیل به موفقیت
می انجامیده است. در جنگ های قدیم وظیفۀ سنگنین تانک های جنگی امروزی بدوش فیل
گذاشته شده بود. فیل و اهمیت آن در نظام، داستان های بی شماری دارد که از آن جمله محض
چند قصه را در اینجا بیان می کنیم:
فیلان ابرهه
سورۀ فیل در قرآن مجید مشتمل
است بر پنج آیه که واقعۀ اصحاب فیل را به طور خلاصه بیان می کند. داستان اصحاب فیل
چنین است که (ابرهه) ملقب به (اشرم) از طرف (نجاشی) پادشاۀ حبشه همراه با یک سردار
حبشی دیگر به نام (اریاط) برای فتح یمن مامور می گردند. بعد از فتح یمن بین آنها اختلاف
به میان آمده و به مرگ (اریاط) می انجامد. (نجاشی) بر (ابرهه) خشمگین شده و قسم
یاد میکند که موی پیشانی او را خواهد تراشید و خاک ملک اش را به حبشه خواهد برد. اما
(ابرهه) که مردی زیرکی بود خود پیشانی اشرا تراشید و آن را با انبانی پُر از خاک
نزد (نجاشی) فرستاده، عذر خواست که این موضوع باعث میشود تا (نجاشی) بر وی مهربان
شده و او را حکمران یمن بسازد.
(ابرهه) در صنعا کنیسۀ
زیبای از سنگ مرمر ملون تعمیر کرده مردم را وا میدارد که در آن حج بجا آرند. در
حالی که اکثریت مردم دعوت او را می پذیرند مردی از بنی مالک بن کنانه، شبانه وارد
کنیسه شده آن را ملوث میسازد. ابرهه خشمگین شده و مصمم میگردد که خانۀ کعبه را
ویران کند ت عرب ها دیگر کدام خانۀ مقدسی
نداشته باشند و همه در کنیسۀ او روی
آورند.
به همین دلیل ابرهه از
حبشه در کنار دیگر ساز و برگ فیل خواسته و به قصد مکه لشکر میکشد و خود را تا
نزدیک مکه نیز می رساند. همراهان او در جریان این لشکر کشی مال زیاد مردم را غارت
می نمایند که در آن جمله دو صد اشتر از عبدالمطلب جد حضرت محمد (ص) نیز است.
عبدالمطلب نزد ابرهه رفته و شتران خود را باز میخواهد. ابرهه در وی به دیدۀ تحقیر
دیده و می گوید که ترا عظیم می نگریستم و اینک می بینم که تو به جای این که در
بارۀ خانۀ مقدس کعبه سخن گویی در باب اشتران خود سخن میگویی. عبدالمطلب در جواب
میگوید که او صاحب اشتران است و کعبه نیز از خود صاحب دارد که آن را حفظ خواهد
کرد.
ابرهه سوار بر فیل
نجاشی با دوازده فیل دیگر وارد مکه میشود تا کعبه را خراب کند. اما در این زمان (محمود)
فیل عظیم الجثۀ نجاشی بر زمین میخوابد و به جانب کعبه پیش نمی رود. ناگهان پرندگان
عجیبی که در نجد و تهامه بی سابقه اند از طرف دریا ظاهر می گردند و بارش مهلک و
جهنمی سنگ ریزه ها بر لشکریان ابرهه آغاز میشود و آنان را به وضع فلاکتباری هلاک
می سازد.
فیلان کابلشاه و رتبیل
شاه
در کشور ما جنگ هایی که
بین مجاهدین اسلام و قوای نظامی کابلشاهان و رتبیل شاهان در کابل، سیستان و قندهار روی داد دستۀ فیلان کابلی و
زابلی مصدر فعالیت های موفقیت آمیزی شده به حمله آوران خسارات زیاد رسانده بودند. در
جریان این نبرد (ابن مهلب) سردار لشکر اسلام، فیل کابلشاه را با نیزه زخم زد و
لشکر اسلام غالب گردید.
فیل خداداد
سلطان محمود غزنوی در
جنگ های متعددی که با هندو شاهان کرد اول از حملۀ فیلان آسیب ها دید و بعد خود
دستۀ فیلان جنگی ترتیب کرد که موفقیت های او را سریعتر ساخت. دلچسپی سلطان به فیل
روز به روز زیاد شد. مخصوصاَ به فیل عظیم الجثۀ (چندرای) یکی از اکابر هندی که در
تمام هندوستان بدان مَثَل می زدند و زبانزد خاص و عام گردیده بود، علاقۀ شدید پیدا
کرد. سلطان محمود آرزو داشت که آن فیل را به هر قیمتی که باشد خریداری کند و حاضر
شد که در عوض آن پنجاه فیل از فیلان جنگی خود را بدهد و آن یکی فیل را به دست آورد.
از اتفاق نیک که این فیل از پیش (چندرای) بگریخت و بدون فیلبان همی آمد تا به سراپردۀ
سلطان محمود که از هند رهسپار غزنین بود رسید. سلطان از بدست آوردن این هدیۀ غیر
مترقبه بسیار خوشنود شد و شکر خدا را بجا آورد و آن فیل را (خداداد) نام نهاد.
فیلان اکبر
جلال الدین اکبر
امپراطور گورگانی هندوستان به فیل ها و شعرا مساویانه علاقه داشت و شعرا از کرم
فیل های او طلا صله [پاداش] می گرفتند. قاسم کابلی شاعر معروف دوران اکبر، فیلنامه
را در چند بیت نوشت و به اکبر تقدیم کرد که در این موضوع قطعه ایست بی نظیر
تا به فیلان میل دیدم
داستان خویش را
صرف راۀ فیل کردم نقد
جان خویش را
خاک را بر سر می کنم
چون فیل هر جا می رسم
گر نه بینم بر سر خود
فیلبان خویش را
دمبدم تا عشق من افزون
شود آن فیلبان
می داوند برم فیل دمان
خویش را
همچو فیل مست می خواهم
خروشم هر زمان
آشکارا تا کنم راز نهان
خویش را
باز می گویم حدیث عشق
پنهان خوشترست
به که چون فیلان
نگهدارم زبان خویش را
قاسم کاهی به پای فیلِ
آن شه رُخ نهاد
باخت آخر در بساطش خان
و مان خویش را
باد فیل چرخ زیر چنگک
فرمان او
تا شناسد خسرو صاحبقرآن
خویش را
اکبر به عنوان پاداش این
قطعه التزامی فیل یک صد هزار تنگه به کاهی داد که هم وزن بدن او بود.
فیل فرنگی
از فیلان معروف دیگر
یکی هم فیل فرنگی بود. این فیل از جملۀ فیلانی بود که در قرن نزدهم با قشون حمله
آور انگلیس در لشکرکشی های شان در افغانستان وارد شده بود. در جریان جنگ خرطوم این
فیل از طرف غازیان قطع شد و انگلیس ها که دیگر آن فیل را مفید نمی دانستند ترکش
گفته و خود از افغانستان رفتند. این فیل بیچاره ای خرطوم بریده در کابل زندگی می کرد
و چون معیوب بود نمی توانست خوراک مکفی حاصل کند. پس به شیوۀ گدایان در آمده در
بازار های کابل می آمد و خرطوم بریدۀ خود را به رسم گدایی پیش می کرد و از
نانوایان شهر و دیگران غذا و نان گدایی می کرد و مورد تفقد شهریان قرار داشت.
فیل فتح بهادر
امیر عبدالرحمان در
دوران سلطنت خود نیز از اهمیت فیل که کار تانک های جنگی امروزی را انجام می داد،
بی اطلاع نبود. از اینرو بیست زنجیر فیل از هندوستان خرید و طوری که دوست دانشمندم
اطلاع داشت مبلغ دو هزار و سه صد کلدار قیمت آن را پرداخت. از آن جمله دو فیل در
راه تلف شده و بقیه هژده فیل دیگر وراد کابل گردید. بزرگترین این فیل ها (فتح
بهادر) و کوچکترین شان مینا نام داشت. فتح بهادر، عظیم الجثه بود که در بردن اسلحۀ
سنگین به مانند توپ در مناطق صعب العبور در هنگام جنگ بیشتر از دیگر فیلان حصه می گرفت.
در جنگ استرداد استقلال
نیز فیلان سهم خوبی داشتند. اعلیحضرت امان الله خان دستور داده بود که در رسم گذشت
عکسری، فیلان را بیآرایند و آنها را با ورق های طلا زینت بدهند و بگذرانند...
اما با تاسف که فیلان
یکی پس از دیگری نابود شدند و امروز بجز یکی و یا دو در باغ وحش فیلی دیگری در
کشور ما وجود ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر