(Bob Humphries)
هشتاد و نُه ساله و (Bernie Bluett)
هشتاد و هفت ساله در هنگام نوجوانی به هم دل باختند. اما جنگ دوم جهانی باعث
جدا شدن آنها از همدیگر گردید.
زیرا (Bob) به خدمت سربازی رفت و خانوادۀ (Bernie) نیز به
دلیل عدم رضایت شان به وصلت آندو، مانع رسیدن نامه های (Bob) به دختر
شان گردیدند.
بعداَ (Bernie) با یک پیلوت ازداوج نموده به کشور زیلاند جدید مهاجرت کرد و (Bob) نیز با
خانمی به اسم (Beryl) ازدواج نمود.
اما با وجود آنکه آندو بیشتر عمر شان را دور از هم و در دو نقطۀ مختلف جهان بسر
برده اند اکنون دست تقدیر بار دیگر آنها را به هم رسانده است. آنها که امروز هر
دو، همسران شانرا از دست داده اند در شهر (Somerset) واقع در
غرب انگلستان با هم یکجا بسر میبرند.
خانم (Bernie) میگوید "زمانیکه من هفده سال داشتم بدون آنکه با
کسی در اینمورد چیزی گفته باشم با خود میگفتم که روزی من با این مرد یعنی (Bob) ازدواج
خواهم کرد. حالا وقتی او را بار دیگر ملاقات میکنم احساس نمیکنم با یک پیرمرد
روبرو شده باشم. بلکه من همان سرباز جوان را در برابرم میبینم. ما هر دو
خود را قلباَ جوان احساس میکنیم".
آقای (Bob Humphries) در اینمورد میگوید " مهمترین نکته اینست که ما
سالها قبل از امروز با هم ملاقات کردیم و این موضوع مطمیناَ بالای ما تاثیر گذاشته
بوده است. امروز که شرایط باری دیگر ما را به هم رسانده، ما بالاخره بعد از این
همه مدت با هم ازدواج نمودیم".
این زوج مشترکاَ دارای ده نواسه و پنج کواسه میباشند.
منبع :
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر