هزار سال پیش از امروز این اشعار شاهنامه چنین
سروده شده است
کمان های چاچی و تیر و خدنگ
سپر های چینی و ژوبین جنگ
در بیت بالا مقصد از (چینی) همان کشور چین است
که پیش از شاهنامه هم در زبان ما موجود بود. اما اکنون در اعلانات می شنویم که (هنرمندان
چینایی .... ) و (اجناس چینایی ) و .....
عجیب ! پس از نصد، بلکه هزار سال چه واقع شد که
کلمۀ (چینایی) جای کلمۀ (چینی) را گرفت؟
در واقع کلمۀ چینی، در زبان ما موجود بود و
موجود است. کاسه های چینی را همه می شناسیم. ما کلمۀ چینی را به همه ظرف چینی
منسوب کرده ایم و می گوییم چینی فروشی، چینی سازی و ......
در عربی کلمۀ (صین) به معنی چین است. زیرا در
زبان عربی آواز (چ) وجود ندارد. به همین دلیل کلمۀ (صینی) در عربی به معنی چینی
است و نیز نام آن ظرف ایست که ما آن را (سینی) می گوییم و آن ظرف ایست مانند
پتنوس.
(چون سخن از (پتنوس) آمد باید گفت که این کلمه
همزمان با دیگر اصلاحات چای نوشی چون چاینک و سماوار در حدود دو صد سال پیش از
طریق بخارا وارد زبان ما شده است. پتنوس از کلمه های (پید ـ نیسیت) ساخته شده و به معنی (نزدیک آوردن یا
سرویس کردن) است و سماوار نیز به معنی (خود جوش) میباشد. لازم به یاد آوریست که
سماوار در اصل اختراع کشور چین است اما به نام روسی آن به دیار ما آمده است).
به هرحال اکنون میرسیم به یکی از تاثیرات زبان
انگلیسی بر زبان های هندی. در هند طی قرن ها از روی زبان دری چین را چین و چینی را
چینی میگفتند و هنوز هم میگویند. اما در قرن نزدهم ناگهان کلمۀ انگلیسی (چاینا)
ظهور نمود. (در اینجا باید یادآور شد که آواز الف در اخیر کلمۀ (چاینا) در زبان
انگلیسی، همان آوازی است که در اخیر نام بعضی شهر های دیگر نیز در زبان انگلیسی به
تقلید از لاتین اضافه میشود مانند ایتوپیا، سومالیا، رومانیا، اندیا و ... )
به هر حال به این ترتیب نزد مردم هند کلمه های
چین و چاینا مغشوش شد و همان بود که به جای کلمۀ چینی و یا هم در پهلوی کلمۀ چینی کلمۀ چینایی را نیز به کار
بردند و این کلمه شاید در حدود صد سال پیش از راۀ هند در زبان ما داخل شد و گفتند
(چای چینایی ) و ......
به این طریق عجیب در زبان گفتاری بازرگانان ما،
چینایی جای چینی را گرفت و عجیب آن که خبر نویسان و روزنامه نگاران و اعلان نگاران
نیز امروز آن را پیروی می کنند. پس لازم است چینی را چینی بگوییم و نه چینایی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر