۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه

ستی در طول تاریخ






به قول داکتر (ای. اس. التکار) مورخ و مولف کتاب (موقف زنان در جامعۀ هندو) از رسم (ستی) نه در کتاب اوستا ذکری رفته و نه هم در سرود های مربوط به آیین تدفین در (ریگ وید) به آن اشاره شده است. 


به قول داکتر (ای. اس. التکار) مورخ و مولف کتاب (موقف زنان در جامعۀ هندو) از رسم (ستی) نه در کتاب اوستا ذکری رفته و نه هم در سرود های مربوط به آیین تدفین در (ریگ ویدا) به آن اشاره شده است. حتی در عصر بودایی نیز (ستی) جز آیین و شعایر دینی شناخته نه شده بود. نزدیک ترین مثال (ستی) در سال ٢١١ قبل از میلاد ثبت شده است و گفته میشود که این حادثه زمانی اتفاق افتاد که خانم یک افسر هندو مذهب، دست به عمل (ستی) زد.
هر چند در مورد (ستی) در بخش های اخیر کتاب های (رامایانا) و (مهابهارتا) به اشارات پراگنده ای بر می خوریم اما با وجود این هم  رسم (ستی) هنوز جزیی از وجایب دینی به شمار نمی رود.
در واقع در حدود سال ٤٠٠ میلادی بود که رسم (ستی) رواج یافت. گفته میشود که قانون گزاران و شارعانی چون (سنگا) این رسم را حمایت و پشتیبانی می کردند. علمای دینی نیز عباراتی از (گرودا پرانا)، جایی که قربان کردن زن بیوه با بلاغت ستایش شده است، را خاطر نشان کرده اند. (پاراسارا مریتی) اظهار عقیده می کند که : همان طوری که یک افسون کننده، مار را از غارش به زور بیرون می آورد، به همین منوال (ستی) شوهر زن بیوه را از دوزخ بیرون کشیده و زن مذکور سه و نیم کرور یعنی سی و پنج میلیون سال را همرا ه با شوهرش یکجا در تفرج و تلذذ به سر می برد.
اما شماری زیادی بودند که سرسختانه علیۀ رسم (ستی) قرار گرفته اند. (بانا)ی  شاعر در سال ٦٢٥ میلادی با شدت علیۀ این رسم برخاست و مخالفت کرد. او نوشت "مردن به خاطر یک محبوب، بسیار بی ثمر است. این رسمی است که سفیهان آن را پیروی می کنند ..... این کار برای شخص مرده، حسنی را در بر ندارد. او را در صعود به بهشت یاری نمی رساند، از غرق شدنش در دوزخ جلوگیری نمی کند و وصل بعد از مرگ را تحقق نمی بخشد".
در میان خانواده های حکمران راجپوت در هند شمالی رسم (ستی) در سدۀ پانزدهم میلادی با نیرومندی بنیاد نهاده شده بود. به گونۀ مثال هنگامی که (راجا اجیت سنگهـ مروار) در سال ١٧٢٤ چشم از جهان بست، ٦٤ زن بر تودۀ هیزمی جنازه و شعله های مرده سوز بالا رفتند و سوختند. راجپوت ها به مثابۀ یک نژاد سلحشور هنگام استیلای مسلمان ها در هند، آیین مخوفی را پذیرفته بودند. طوری که در آنجا تمام زنان یک قلعۀ محصور پس از شکست مردان شان در جنگ، خویشتن را به شعله های آتش می سپردند.
نژاد های سلحشور دیگر مثل سیکهـ ها نیز علی الرغم فتوا و دساتیر سخت گیر (گورو) [یا پیشوایان مذهبی شان] این رسم را در سال های بعد قبول کردند. طوری که پس از مرگ (رنجیت سنگهـ ) چهار ملکه و هفت زن صیغیه یی او بر بالای شعله های آتش مرده سوز رفتند و سوختند. ماراتی ها نیز از این رسم کنار نماندند اما (ستی) در اینجا یک قاعده نی، بلکه یک استثنا به شمار می رفت: وقتی (شیوا جی) مُرد فقط یکی از زنان او (ستی) شد.
در حالی که همواره از زنی که (ستی) را انجام داده به احترام یاد میشود، اما معمولاَ به تفسیر ترس و وحشت مطلقی که زنان قبل از (ستی) شدن آن را تجربه می کنند نیز پرداخته می شود.
بسا اوقات یک زن به زور به سوی توده های چوب و آتش مرده سوز به پیش رانده میشد. در هند غربی، گودال مرده سوزان بسیار مزین می بود و طوری ماهرانه آماده می شد که به یک دام می ماند و راۀ گریزی برای زن بیوه باقی نمی ماند. در بنگال حتی پای زن بیوه را به تیر کوچکی می بستند که در زمین محکم بسته می شد.
(بر نیر) یک سیاح اروپایی، قصۀ رقت انگیز یک بیوۀ کوچک ١٢ ساله را گزارش میدهد که برخلاف خواست خودش در لاهور به آتش افگنده شد و مُرد. شاید از بیچاره گی بود که (راجا رام موهن رای) شاهد (ستی) شدن خواهرش ـ که کاملاَ خلاف ارادۀ آن زن صورت گرفت ـ گردید و باعث آن شد تا نفت بر آتش مبارزه اش علیۀ این رسم و به خاطر الغی آن به پا شد. 
بر طبق یک گزارش معاصر از (والتر ایور) رییس پولیس که در (تحقیقات لاتا مانی) یا مباحثه پیرامون (ستی)، در بنگال در اوایل سدۀ نزدهم ذکر شده " حتی اگر زن بیوه موفق به مقاومت در برابر نیروی مشترک خویشاوندان و پاندیت ها [پیشوایان مذهبی هندوها] می گردید، باز هم نمی توانست از دست جمعیت نجات یابد. تمام اهالی دهکده در کشانیدن او به ساحل رود و نگهداشتن او بر تودۀ هیزم مرده سوز کمک می کردند".
بالاخره در دسامبر ١٨٢٩ (لارد ویلیام بین تینک) نظامنامۀ را نافذ کرد که بر اساس آن تمام آنهایی که رسم (ستی) را تشویق و تقویت می کردند به حیث مجرم، قاتل و آدمکش شناخته می شدند. به این ترتیب رسم (ستی) ممنوع و غیرقانونی اعلام گردید.
ترجمۀ ع. فرهو

مجله سباوون شمارۀ دوم سال ١٣٦٦

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر