۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

داستان کمپیرک و بابه نوروز

مردم را عادت بر آنست که برای هر پدیده علتی جستجو کنند و هرگاه قادر به یافتن علت یا عواملی اصلی که در عقب همان پدیده قرار دارد نشوند، دست بکار شده به دامان تخیل پناه می برند و از خود عواملی میسازند.
مردم را عادت بر آنست که برای هر پدیده علتی جستجو کنند و هرگاه قادر به یافتن علت یا عواملی اصلی که در عقب همان پدیده قرار دارد نشوند، دست بکار شده به دامان تخیل پناه می برند و از خود عواملی میسازند.بعداَ با گذشت ایام همین دلایل و عوامل  که از ذهن خود شان تراوش کرده است، قاطعیت کسب میکند و آنها نیز به این باور ها و عقاید شان هچنان راسخ میمانند. یکی از این موارد داستان کمپیرک و بابه نوروز است.

داستان کمپیرک  نزد برخی ها حقیقت پنداشته میشود زیرا هرگاه از ایشان علت وزش باد های شدیدی را که از اوآخر ماۀ حوت تا اواسط ماۀ حمل میوزد بپرسید ایشان علت ظهور این باد ها را تغییر اوضاع جویی (میتورولوژی) نه پنداشته بلکه میگویند:
مردی وجود دارد بنام نوروز که هر سال یک بار برای احیای نباتات و درختان میآید. چون او مرد زیبا و خوش قد و قامتی است و شهرتی خوبی هم دارد، زنی که به دلیل سالخورده گی (کمپیرک) نام دارد به او دل باخته و میخواهد با او ازدواج نماید. کمپیرک هر سال در اوآخر ماۀ حوت که خبر آمدن نوروز را میشنود مشغول تمیز کردن منزل و آراستن خود میگردد تا باشد با سر و صورت آراسته و منزل مرتب و تمیز از نوروز استقبال کند.
به هر حال او بعد از آراستن سر و صورتش روی گازی که در شاخ درختی آویخته شده است قرار میگیرد و همچنانی که برای آمدن نوروز لحظه شماری می نماید، شروع میکند به گاز خوردن. به باور مردم علت وزیدن باد در اوآخر ماۀ حوت و اوایل ماۀ حمل همین گاز خوردن اوست.
بالاخره نوروز میرسد اما کمپیرک که همچنان روی گاز قرار دارد و بخواب رفته است از آمدن او آگاهی حاصل نمی کند. او زمانی از خواب بیدار میشود که از  نوروز ۹ یا ۱۰ روز گذشته است و زمانی که او از آمدن نوروز و بی خبر ماندن خودش از آن، آگاه میشود مایوس گردیده از گاز به زمین می افتد. حالا بنابر عقیدۀ عوام هرگاه او به زمینی که مرطوب یا تر است بیافتد این کار او باعث بارندگی شده مردم آن را به فال نیک گرفته و سال پُر حاصلی را پیشبین میشوند. اما اگر او به زمین خشک بیافتد پی آمد این کارش یک سال گرم، خشک سالی و در نهایت کمی محصولات زراعتی خواهد بود.

طوری که دیده شد در این افسانه به عوامل دو حادثۀ جویی پرداخته میشود یکی وزیدن باد های موسمی در اول سال و دوم علت باران و آبخیزی و بالاخره کمیت مقدار محصولات زراعتی. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر